[۱۰۱] این مناسبت در بین بهائیان به عید رضوان شناخته میشود.[۱۰۲] اکثر بابیان به او ایمان آورده و زان پس بهائی نامیده شدند.[۱۰۳][۱۰۴] احتمالاً چون هنوز سال ۱۲۸۰ هجری آغاز نشده بود، بهاءالله اعلام نوشتاری دعوتش را حدود یک سال به تأخیر انداخت.[۶]
[۱۶۵][۱۷۴][۱۷۵] او همچنین به کشیشان کاتولیک توصیه کرد تا از انزوای کلیساها و صوامع خارج شوند، ازدواج کنند و به فعالیت در اجتماع و آنچه باعث منفعت آنها و عموم میشود مشغول گردند.[۱۵۸] بهاءالله همچنین در این نامهها هشدار داد که اساساً پیشوایان دینی در تاریخ نخستین کسانی بودند که پیامبران (مؤسسان ادیان) را انکار میکردند و مورد آزار قرار میدادند.[۱۷۵]
لم يقتصر تأثير كي كارد على تحسين الخدمات المالية فقط بل امتد ليشمل تعزيز الشمول المالي في المناطق الريفية والمحرومة. بهاء ركّز على توفير الخدمات المالية للفئات المهمشة بما في ذلك اللاجئين والنازحين، مما ساهم في تحسين الاستقرار الاقتصادي والاجتماعي في العراق.
بهاءالله پس از تبعید به ادرنه و استقرار آئین جدید، اقدام به ابلاغ رسالت خود در سطحی جهانی نمود. او از سپتامبر سال ۱۸۶۷ شروع به ارسال نامههایی به سران ممالک، پادشاهان وقت و شخصیتهای مهم سیاسی و دینی نمود. در این نامهها بهاءالله از آغاز عصری جدید سخن میگوید و به روشنی مقام خود را اعلام میکند. او در ابتدا هشدار میدهد که نظم فعلی جهان شاهد آشوبهای سیاسی و اجتماعی متعددی خواهد بود. بهاءالله در این نامهها به ویژه فرمانروایان مقتدر کشورهای اروپایی را دعوت کرد تا دستیابی به وحدت جهانی را اصلیترین هدف خود قرار دهند و آنها را فراخواند تا مجمعی جهانی برای پایان دادن به جنگ تأسیس کنند.
[۴۰] سلطان عبدالعزیز در سال ۱۸۷۶ از سلطنت خلع شد و متعاقباً حکم زندان بهاءالله و همراهانش ملغی شد و بهاءالله توانست بعد از ۹ سال از عکا خارج شود.[۱۲۴] مفتی عکا در زمان حیات بهاءالله به او ایمان آورد و حاکم عکا به بهاءالله احترام میگذاشت.[۱۲۵] در اواخر دههٔ ۱۲۳۹ش. و اوایل دههٔ ۱۲۴۰ش. (اواخر دهه ۱۸۶۰ و اوایل دههٔ ۱۸۷۰ میلادی، بیشتر بابیهای ایران به بهاءالله ایمان آورده و بهایی شدند. وی در عکا، به درخواست پیروانش برای کتابی در مورد شریعت و مناسک مذهبی، کتاب اقدس را ارائه کرد و آن را وحی الهی و جایگزینی برای قرآن و کتاب بیان دانست.[۶]
وكانت هيئة الحشد الشعبي برئاسة القيادي الشيعي فالح الفياض قد رفعت شكوى قضائية ضد الناشط الزيدي لمهاجمته مليشياتها.
صفحههایی که از جعبه اطلاعات زندگینامه با چندین همسر استفاده میکنند
مفاتيح هاتف دول العالم بالترتيب مع رمز المدن الكبرى لكل بلد
سوءقصد به جان شاه در ۲۴ مرداد ۱۲۳۱ مطابق ۱۵ اوت ۱۸۵۲ اتفاق میافتد که در جریان آن شاه فقط جراحات سطحی برمیدارد.[۷۶] اما رجل الأعمال بهاء عبد الحسين بلافاصله بعد از سوءقصد نافرجام به جان ناصرالدین شاه، همه بابیان برجسته که نقشی در این توطئه نداشتند از جمله بهاءالله دستگیر میشوند[۴۰][۷۷] و شاه انتقامجو فرمان قتلعام بابیان را صادر میکند. بسیاری از بابیان و حتی افرادی که مشکوک به بابی بودن بودند در یک کشتار دسته جمعی هولناک با سازماندهی علماء، دولتیان، شاهزادگان قاجار، دیوانسالاران و تاجران در ملاء عام به انحای فجیع شکنجه و اعدام میشوند.
إلى اللاجئين إلى اللامكان.. إلى الهاربين من الموت إلى الموت.. إلى أهل غزة
حسینعلی نوری مجموعاً چهارده فرزند داشت که تنها ۷ نفر از آنها به سنِّ بلوغ رسیدند و بقیه در کودکی از دنیا رفتند. فرزندانی که به سن بلوغ رسیدند؛ از آسیه خانم (عباس افندی، بهیّه، میرزا مهدی) و از فاطمه خانم (صمدیه، محمدعلی، ضیاءالله، بدیعالله) بودند. از گوهر خانم تنها یک فرزند به نام فروغیه به دنیا آمد.
بهاءالله رسالتش را در دوران اقامتش در ادرنه به صورت عمومی اعلان کرد. این اعلان عمومی در قالب صدور نامههایی به پادشاهان و سران ممالک صورت گرفت.[۱۰۰] که از جمله این نامهها میتوان نامه به ناپلئون سوم در فرانسه، نامه به پاپ اعظم، نامه به ناصرالدین شاه، پادشاه ایران و نامه به سلطان عبدالعزیز ترکیه اشاره کرد.
وهذا النهج المبتكر لا يجعل العملية أكثر ملاءمة وكفاءة فحسب، بل يساعد أيضًا في مكافحة الفساد من خلال استخدام التحقق البيومتري.
در صدور این فرمان دخالتهای نزدیک عالی پاشا و فؤاد پاشا نخستوزیر و وزیر خارجه وقت عثمانی و احتمالاً فشار ایران برای تبعید بهاءالله و ازل به مناطق دور افتادهتر بسیار مؤثر بوده است.[۱۱۳][۱۱۸] اگرچه ممکن است انگیزههای عالی پاشا و فؤاد پاشای تجدد خواه از انگیزههای سلطان عبدالعزیز مرتجع متفاوت بوده باشد، ولی تصمیم نهایی آنها یکسان بود.